سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طاووس بهشت

معنای شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه»

سه شنبه 90 بهمن 25 ساعت 7:35 عصر

حاج آقای فیاضی از شاگردان آیت الله مصباح یزدی یکروز بعد از اقامه ی نماز ظهر و عصر در موسسه ی امام خمینی ره اینطور فرمودند:

بعضی ها که خواسته یا نا خواسته از ایادی شیطانند یک مطلب غلطی می گویند و آن اینکه می گویند نگویید مرگ بر ضد ولایت فقیه. چون بعضی از مراجع ولایت فقیه را قبول ندارند. 

ایشان در جواب فرمودند: باید توجه داشت که در مورد ولایت و حکومت بر جامعه ی اسلامی در میان فقهاء دو نظر وجود دارد: بعضی می گویند که حتما باید فقیه ولایت و ریاست جامعه ی اسلامی را بر عهده بگیرد و بعضی می گویند که آن شخص لازم نیست فقیه باشد، بلکه عدول مومنین هم می تواند متصدی این منصب شود. اما باید توجه داشت که تمامی فقهاء متفق القول هستند بر اینکه اگر یک فقیه منصب ولایت را برعهده گرفت و از صلاحیت لازمه بر خوردار بود، احدی حق مخالفت با ایشان را ندارد حتی مراجع تقلید. 

پس در نتیجه باید گفت که مراد از ضد ولایت فقیه کسی است که با فقیه متصدی حکومت مخالفت نماید. نه کسی که قائل است عدول مومنین هم مانند فقیه می تواند منصب ولایت مسلمین را بر عهده بگیرد.

 


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


1 جعبه خرما و 150 رزمنده روزه دار

پنج شنبه 90 شهریور 31 ساعت 9:29 صبح

محمدعلی قنبری از رزمندگان دفاع‌مقدس است که خلوص نیت و ایثار رزمنده‌ها را در قالب خاطره‌ای از ماه رمضان توصیف می‌کند  .

وی می‌گوید: تیرماه سال 61 با ماه مبارک رمضان مصادف شده بود. من یک بسیجی کم سن و سال بودم و هنوز چهارده سالم تمام نشده بود که برای دومین بار به جبهه اعزام می‌شدم  .

ما را ابتدا به منطقه عملیاتی غرب «سرپل ذهاب محورتپه قلاویز» و بعد از گذشت چند هفت جهت عملیات، به منطقه جنوب کشور اعزام کردند. اولین گروه اعزامی از استان همدان به جنوب کشور بودیم به همین دلیل مورد بدرقه پورشور مردم قرار گرفتیم. بعد از اعزام به اهواز، گروه ما را که یک تیپ پیاده بودیم در یک دبیرستان اسکان دادند. دو سه شب اول که در شهر بودیم به خاطر اینکه به هوای گرم و شرجی جنوب عادت نداشتیم خیلی سخت گذشت. بعد از مدتی به منطقه عملیاتی شرق بصره اعزام شدیم. ما را در یک اردوگاه صحرایی که با چادر درست کرده بودند جهت توضیح فرماندهان و سردسته‌ها به مدت یک هفته نگه داشتند  .

منطقه عملیاتی یک خاکریز 8 کیلومتری بود که به شهر بصره تسلط داشت که با شدت و نیروی زیادی محافظت می‌شد. ساعت عملیات یک بامداد و با رمز «یا مهدی ادرکنی» بود  . در آن شب بچه‌ها بعد از راز و نیاز و دعا با خدا به نیت پیروزی روزه مستحبی گرفتند. عملیات شروع شد و به یاری خداوند به خاکریز هجوم بردیم و دشمن را زمین‌گیر و خاکریز را به تصرف خود درآوردیم.

سپیده صبح بود که دشمن با صدها تانک و نیروهای تازه نفس شروع به تک کرد. 48 ساعت با دشمن درگیر بودیم تا اینکه نیروهای کمکی که از برادران اصفهانی بودند جایگزین ما شدند. بعد از 48 ساعت درگیری خسته و گرسنه حدود نیمه شب بود که به اردوگاه رسیدیم. بنابراین از غذا و شام وحتی یک تکه نان هم خبری نبود به جز یک جعبه خرما که آن را به معاون فرمانده که از همه ما خسته‌تر بود،دادند.

فرمانده تیپ، برادر «چلوی»‌، شهید شده بود. معاون فرمانده همگی ما را که حدود 140 یا 150 نفر بودیم به خط کرد و گفت:‌ برادرانی که خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورند و آنهایی که می‌توانند، تا فردا صبح تحمل کنند. خدا می‌داند با وجود اینکه بعضی از بچه‌ها هنوز افطار نکرده بودند و تنها از آبی که در قمقمه داشتند خورده بودند ولی جعبه خرما به دست هر کس می‌رسید می‌گفت سیرم، و به نفر بعدی خود می‌داد و آخرین نفر جعبه خرما را دست نخورده به معاون فرمانده داد.

همگی خسته و گرسنه و به یاد دوستان و همسنگران خود که در این عملیات با زبان روزه به کاروان شهدا، مجروحان و اسرا پیوسته بودند دعا و گریه کردیم.

روحشان شاد و یادشان گرامی


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


شهدا برایت پیام دارند، بخوان

پنج شنبه 90 شهریور 31 ساعت 9:12 صبح

با نگاهی به وصیت نامه برخی از شهدای 8 سال دفاع مقدس به اهمیت حجاب در جامعه و نقش آن در پیشبرد اهداف اسلام پی می بریم :

 

·        و تو ای خواهر دینی ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.» (شهید عبدالله محمودی)

·        «خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند.»(سردار شهید رحیم آنجفی)

·        «حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.» (شهید محمد کریم غفرانی)

·        «خواهرم: از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.» (شهید حمید رضا نظام)

·        «از تمامی خواهرانم می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.» (شهید سید محمد تقی میرغفوریان )

·        «خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.(طلبه شهید محمد جواد نوبختی )

·        «خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند.»(شهید بهرام یادگاری)

·        «به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.» (شهید حمید رستمی)

·        «خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان: بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهد شد.» (شهید علی اصغر پور فرح آبادی)

·        «شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند.» (شهید علی رضائیان)

·        «از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است.» (شهید علی روحی نجفی)

·        «مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.»(شهید غلامرضا عسگری)

·        «ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من.» (شهید محمد حسن جعفرزاده)

·        «خواهرم: زینب گونه حجابت را که کوبنده تر از خون من است حفظ کن.»(شهید محمد علی فرزانه)

·        « خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ می کنند... هدف دار در جامعه حاضرشده اند.» (رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)

·        وصیت من به خواهرانم این است که در شهادت من مثل زینب (س) عمل کنید و حجاب که اصلی ترین مسئله است را رعایت کنید که حجاب حمایت از خون شهداست. «شهید علی آقا باقری»


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


وصیتنامه ی شهید حاج محمد ابراهیم همت

چهارشنبه 90 شهریور 30 ساعت 10:52 عصر

به تاریخ 19/10/59 شمسی ساعت 10:10 شب چند سطری وصیت نامه می نویسم : هر شب ستاره ای را به زمین می کشند و باز این آسمان غم‌زده غرق ستاره است ، مادر جان  می دانی تو را بسیاردوست دارم و می دانی که فرزندت چقدر عاشق شهادت و عشق به شهیدان داشت. مادر، جهل حاکم بر یک جامعه انسانها را به تباهی   می کشد و حکومت های طاغوت مکمل های این جهل اند و شاید قرنها طول بکشد که انسانی از سلاله پاکان زائیده شود و بتواند رهبری یک جامعه سر در گم و سر در لاک خود فرو برده را در دست گیرد و امام تبلور ادامه دهندگان راه امامت و شهامت و شهادت است. مادرجان، به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه امام حاضر بودم بمیرم ؟ کلام او الهام بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد ؛ مادر جان من متنفر بودم و هستم از انسانهای سازش کار و بی تفاوت و متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی دانند برای چه زندگی می کنند و چه هدفی دارند و اصلا چه می گویند بسیارند.   ای کاش به خود می آمدند.  از طرف من به جوانان بگوئید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود  نه شرقی - نه غربی؛ اسلامی که : اسلامی ...  ای کاش ملتهای تحت فشار مثلث زور و زر و تزویر به خود می آمدند و آنها نیز پوزه استکبار را بر خاک می مالیدند.  مادر جان، جامعه ما انقلاب کرده و چندین سال طول می کشد تا بتواند کم کم  صفات و اخلاق طاغوت را از مغز انسانها بیرون ببرد ولی روشنفکران ما به این انقلاب بسیار لطمه زدند زیرا نه آن را می شناختند و نه باریش زحمت و رنجی متحمل شده اند از هر طرف به این نو نهال آزاده ضربه زدند ولی خداوند، مقتدر است اگر هدایت نشدند مسلما مجازات خواهند شد . پدر و مادر ؛ من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویشتن را گم و فراموش کنم علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور،شرک و الحاد می‌زند و خواهد زد. ببین ما به چه روزی افتاده ایم و استعمار چقدر جامعه ما را به لجنزار کشیده است ولی چاره ای نیست اینها سد راه انقلاب اسلامیند ؛ پس سد راه اسلام باید برداشته شودند تا راه تکامل طی شود  مادر جان به خدا قسم اگر گریه کنی و به خاطر من گریه کنی اصلا از تو راضی نخواهم بود. زینب وار زندگی کن و مرا نیز به خدا بسپار ( اللهم ارزقنی توفیق الشهادة فی سبیلک  ) .

و السلام؛

محمد ابراهیم همت


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


شیرینی ولایت

قنبر غلام حضرت علی علیه السلام می گوید: نزد امیرالمومنین علیه السلام بودم که مردی وارد شد و گفت :

ای امیرالمومنین! میل به خربزه دارم.

حضرت علی علیه السلام به من فرمودند که خربزه ای بخرم؛ در همی به من دادند و من سه عدد خربزه خریدم.وقتی یکی از آنها را بریدم، دیدم تلخ است؛ عرض کردم : ای امیرالمومنین! تلخ است.

فرمود : آن را دور بینداز که از آتش است و به سوی آتش می رود.

خربزه دوم را بریدم که ترش بود. عرض کردم: ای امیرالمومنین! ترش است.

فرمود: آن را دور بینداز که از آتش است و به سوی آتش می رود.

خربزه سوم را نیز بریدم که کرم آلود بود. عرض کردم: ای امیرالمومنین! کرم زده است.

فرمود : آن را نیز دور بینداز که از آتش است و به سوی آتش بر می گردد.

باز درهمی به من داد تا خربزه بخرم و من نیز سه تا خربزه خریدم و آوردم جلوی آن حضرت گذاشته و عرض کردم: ای امیرالمومنین! مرا معاف بدار که اینها را ببرم؛ زیرا آن سه تا را که بریدم همگی خراب بودند.

آن حضرت به من فرمود: ای قنبر! بنشین که آنها مامور هستند.

پس نشسته و یکی از آنها را قاچ کردم که شیرین بود. عرض کردم: ای امیرالمومنین! شیرین است.

فرمود: از آن بخور و به ما نیز بده.

پس یک قسمت از آن را من خوردم، یک قسمت را به حضرت علی علیه السلام دادم و قسمت دیگرش را نیز به آن مرد دادم.

امیرالمومنین علیه السلام رو به من کرد و فرمود:

ای قنبر! خداوند تبارک و تعالی ولایت ما را بر اهل آسمان ها و اهل زمین از جن و انس و میوه ها و غیر آنها عرضه داشت؛ پس هرکدام از آنها ولایت ما را قبول کرد، پاکیزه و شیرین و طیب شد و هرکدام از آنها که ولایت ما را قبول نکرد، کرم آلود و بد مزه و متعفن شد

کتاب خاطرات قنبر
الاختصاص،ص 249


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]


فلسطین پاره تن اسلام است

پنج شنبه 90 شهریور 3 ساعت 9:48 عصر

امام خمینی (ره) فرمودند: روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است؛ روز حکومت اسلامی است. روزی است که باید جمهوری اسلامی در سراسر کشورها بیرق آن برافراشته شود. روزی است که باید به ابرقدرت ها فهماند که دیگر آنها نمی توانند در ممالک اسلامی پیشروی کنند. من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم (ص) می‌دانم و روزی است که باید ما تمام قوای خودمان را مجهز کنیم .

 

امید است با زنده نگه داشتن این روز بی تفاوتی ها زائل و غفلت ها مرتفع شود .....

ا لیس الصبح بقریب.... وعده الهی نزدیک است و ستاره نحس مستکبرین رو به زوال


نوشته شده توسط :

نظرات دیگران [ نظر]